رمز عبور خود را فراموش کرده اید ؟

*

درس های مدیریتی از سقوط نوکیا

جورمال اولیلا مدیر عامل سابق نوکیا، یک بار در سخنان خود اذعان کرد که نوکیا اشتباهات متعددی را در سال های پایانی فعالیت خود مرتکب شده بود. بزرگترین اشتباه به گفته وی عدم توانایی نوکیا در شناخت ماهیت تغییرپذیر نیازهای مصرف کنندگان بود. این امر موجب شد این شرکت نتواند با تولیدکنندگان آسیایی رقابت کند و این موضوع منجر به سقوط نوکیا شد. سقوط نوکیا اخیراً به بخشی از تحقیقات مدیریتی تبدیل شده است، اما با نگاهی به روند افت شرکت نوکیا درس های ابتدایی و ساده ای را می آموزیم که هیچ فرد حرفه ای نباید آن ها را از دست بدهد.

نخستین درسی که از بررسی این سقوط می آموزیم این است که شکست، در اکثر موارد، یک پدیده ناگهانی نیست. شکست اغلب آخرین مرحله از روندی است که با نخستین اشتباه آغاز می شود و معمولاً شکل گسترش یافته اشتباهی است که یا شناسایی نشده و یا توجهی به آن نشده است. شکست نیز همانند موفقیت طی یک روند در طول زمان رخ می دهد. این درست اتفاقی است که برای نوکیا افتاد. آنها نتوانستند اثرات رونمایی از آیفون اپل در سال 2007 را بر تغییر ذائقه مصرف کنندگان شناسایی کنند و نادید گرفتن این تغییر بسیار مهم موجب شکست نوکیا گردید.

آدام برایانت در کتاب خود به نام "دفتر کناری: درس های ضروری و غیرمنتظره مدیران اجرایی در خصوص چگونگی رهبری و موفقیت" به نقل از مدیر عامل شرکت زیراکس می نویسد:

چیزی که من مترادف با سر نترس داشتن می دانم، درک موقعیت ها است. اینجاست که فرد نترس می گوید: اوضاع روبراه است اما من ثبات وضعیت فعلی را کمی به هم می زنم چون می دانم که اوضاع می تواند و باید بهتر باشد. باید اوضاع را تغییر بدهیم.

تغییر از نیازهای اساسی در هر سازمانی بشمار میرود که برآوردن این نیاز به شجاعت و جسارت احتیاج دارد. تغییر باید پیش از اینکه ضرورت پیدا کند صورت گیرد تا بتوان وضعیت را از خوب به عالی تغییر داد.

دومین درس این است که اکتفا به خشنودی از وضع موجود قطعا به صورت تدریجی به نابودی می انجامد. فرانک نوو که نابغه طراحی صنعتی که با نوکیا همکاری می کرد در خصوص سقوط نوکیا اینطور اظهار نظر کرد:

نوکیا بیشتر سعی در نگهداری وضع موجود و تکرار روند خود داشت، در حالی که نوآوری تنها در اختراع مجدد دیده می شود و نوکیا زمان زیادی را پیش از اقدام جسورانه بعدی خود تلف کرد.سازمان ها، طبعا علاقه زیادی به تکیه بر موفقیت های گذشته خود دارند و اغلب نیازی برای تغییر حس نمی کنند.

وینیت نایار در کتاب خود"نخست کارمندان، سپس مشتریان: زیر و زبر کردن مدیریت مرسوم" روشی موسوم به "آینه-آینه" را توصیه می کند که از سازمان ها در برابر خشنودی از وضعیت موجود محافظت می کند. این روش استعاره ای است که اطمینان می دهد مردم واقعیت را آنگونه که هست می بینند و نه آنطور که در آینه دید عقب اتومبیل دیده می شود که فقط نتایج مثبت و موفقیت ها را نمایش می دهد.

"شکست می تواند به سادگی عدم توانایی در حفظ موفقیت تعبیر شود و نه فقط عدم توانایی به دستیابی به موفقیت". مشکل نوکیا همان عدم توانایی در حفظ موفقیت بود. پس از تصاحب نوکیا توسط مایکروسافت باید منتظر بود و دید آیا نوکیا می تواند بازهم به روزهای طلایی حضورش در بازار دست یابد و مانند ققنوس از خاکسترها سر برآورد؟

بالا